شوالیه ها: چشم الاهی فصل هشتم

فصل هشتم هم خدمت شما از این فصل به بعد داستان هیجانی میشه، تا حالا هر چی خوندین برای درک موقعیت بوده و لطفا به خاطر بسپارین چون بعدا گیج نمی شین. زیادی حرفیدم، نظر بدید

فصل هشتم:

گذر روزها

نظر یادتون نره

جیمز چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 06:31

نظرات 7 + ارسال نظر

نیما

شنبه 20 تیر 1394 ساعت 01:13

من واقعا تو نت خیلی خیلی کم پست میزارم....
ولی واقعا از اینکه وقت با ارزشتو میزاری و این کتابارو ترجمه خیلی خیلی ممنونم واقعا داری لطف می کنی انشالله که هم تو زندگیت و هم تو ترجمهات موفق باشی
پ.ن این بوسه خوناشامو بی خیال شو هم تو نت و هم تو انتشارات پر شده از این کتابا و مترجم های خیلی زیادی مخصوصا دختر خانوم ها سراغ ترجمه این کتابا میرن میتونی یا یه کتاب خیلی بهتر جایگزین کنی یا وقتی که واسه این کتاب میزاری رو برای کتابای دیگه مصرف کنی یا حتی میتونی استراحت کنی در هر حل بازم ممنون
پ.ن بیشتر از خود متن شد☺

خیلی ممنون از نظرت
بوسه های خون اشام پر از خاطره است
عیب نداره

سینا

چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 23:43 http://btm.bookpage.ir

سلام
خوبی کیا؟ چرا وبلاگ مگه دوران نبودی تو؟ ببینم اجازه هست یکی از ترجمه ها رو داخل انجمن بذاریم یا نه؟ اصلا منو شناختی یا نه؟ ممنون میشم میل بزنی، ایمیلت رو نداشتم. ممنون. راستی برنامه ای برای ترجمه داری، که روی زمان مشخص باشه یا نه اینا رو هم برام بگو... ممنون.

سلام
اره شناختم، دوران محدودیت خودش رو داره البته از جانب نظر دهی
قبلا با امین هماهنگ شده اجازه دارید هر سه رو بزارین. ایمیلم توی فایلها هست، عوض شده
نه برنامه ای نیست این روال منه که تا فصلی رو حاضر کردم میدم بیرون بدقولی توی کارم نیست