فصل ششم شوالیه ها: چشم الاهی

انقدر اعصابم از دست ووردن خورد شد توی این فصل، همش غر می زد  خوب فصل ششم خدمت اونایی که میخواستن بدونن شوالیه های ابی چیکاره ان، البته توضیحش کامل نیست اما یکم فکر کنین می فهمین  فصل ششم تقدیم به شما، لطفا نظر بدید



فصل ششم:


برج جادوگری



نظر فراموش نشه

نظرات 5 + ارسال نظر
persycon دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 22:11

سلام ممنون خیلی عالی بود بی صبرانه منتظر بقیشم !!!!

قابلی نداشت خیلی زود به دستتون می رسه

شاهین.س جمعه 12 تیر 1394 ساعت 11:23

با سلام به مترجم گرامی
فصل خوبی بود، یعنی الان این سه تا قراره آدم کش یا جاسوس بشن؟ فکر نمی کنم به تیریپشون بخوره البته به غیر از اونی که تو همه آزمونا خوب بود... تا ببینیم چی میشه

هر دوش و هیچ کدوم، حالا این چطور ممکنه؟ تا اخر کتاب متوجه میشی اگه منظورت دوون بود باید بگم اون عضله است، تیملین شجاعته و لنون چشم هستش، این سه تا کارهای فوقالعاده بزرگی می کنن

سرور پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 12:50

ممنون

قابلی نداشت

سازش پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 12:06

با سلام واقعا از سرعت ترجمه شما هم متعجب شدم هم خوشحال از این که خوانندگان زیاد منتظر نمی مانند، بازم تشکر از این تعهد و خوش قولی شما

موفق و سربلند باشید انشالله

اگه کیارش رو از قبل بشناسی میدونی این همه سرعت من نیست فرصت پیدا کنم ماهی یه کتاب میدم بیرون
قابلی نداشت ممنون

mahdi پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 11:06 http://englishbook.mihanblog.com

این کادو خدمت شما که انقدر زحمت میکشی خیلی کارت درسته من از سه تا پروژه دو تا شونو میخونم بوسه های خون اشام رو نمیخونم ولی اگه سایتت رو بشناسن طرفداران میان خودت که دیدی چقدر میگن پس این جلد پنجم چی شد با وبلاگ های قدیمی تبادل لینک کنی نظرات بیشتر میشه با تشکر

خیلی ممنون
والا سایتهای دیگه که نمیان تبلیغ یه وبلاگ رو بکنن که، البته کامل بشه یه کتاب ارائه میدمش اون وقت اینجا یکم شلوغ میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد